منو از یاد بردین ، من همون ایرانم
وقتی رÙتین ØŒ گریه کردم توی اون Ùصل غم آلود
Ú¯Ùتین اما بر Ù…ÛŒ گردیم ØŒ همه دلخوشیم همین بود
Ú¯Ùتین Ùˆ منم نشستم ØŒ منتظر با چشم بیدار
بچه های نازنینم ، پس چی شد وعده ی دیدار
پس چی شد وعده ی دیدار
شبا که یاد گذشته ، پر می شه توی وجودم
دوباره یادم Ù…ÛŒ اÙته Ú©Ù‡ من اون روزا Ú†ÛŒ بودم
خالی از Øس Øقارت ØŒ سرÙراز بودم Ùˆ سالار
بچه های نازنیم ، پس چی شد وعده ی دیدار
منو از یاد نبرین ، می دونم ویرانم
ضجه هامو می شنوین ، من همون ایرانم
من همون ایرانم
خسته از بوسه ی شلاق ، چیزی از تنم نمونده
یه Ù‚Ùس شبیه گربه ØŒ پیکر منو پوشونده
از همون روزی Ú©Ù‡ رÙتین ØŒ من یه روز خوش ندیدم
بچه ها با من نبودین تا ببینین چی کشیدم
تا ببینین چی کشیدم
منو از یاد نبرین ، می دونم ویرانم
ضجه هامو می شنوین ، من همون ایرانم
من همون ایرانم
هنوز از خودم می پرسم که چی شد اون همه همت
نکنه Ú©Ù‡ خو گرÙتین به پناه جویی Ùˆ غربت
هنوزم بیدار نشستم ، نکنه که بر نگردین
بچه های نازنینم ، منو از یاد که نبردین
منو از یاد که نبردین
منو از یاد نبرین ، می دونم ویرانم
ضجه هامو می شنوین ، من همون ایرانم
منو از یاد نبرین ، می دونم ویرانم
ضجه هامو می شنوین ، من همون ایرانم
من همون ایرانم