تو به این معصومی
تشنه لب آرومی
غرق عطر گلبرگ
تو چقد خانومی
کودکانه غمگین
بی بهانه شادی
از سکوتت پیداس
Ú©Ù‡ پر از Ùریادی
همه هر روز اینجا
از گلات رد میشن
آدمای خوبم
این روزا بد میشن
توی این دنیایی
که برات زندونه
جای تو اینجا نیست
جات توی گلدونه
غرورمو ببخش
Øضورمو ببخش
منم یه عابرم
عبورمو ببخش
تویی که اشک تو
شبیه شبنمه
همیشه تو نگات
یه Øس مبهمه
همین Ù„Øظه همین ساعت همین امشب
که تاریکی همه شهرو به خواب برده
یه سایه رو تن دیوار این کوچس
تویی و یک سبد گل های پژمرده
همه دنیا به چشم تو همین کوچس
هوای هر شبت یلدایی و سرده
کجاس اون ناجی اÙسانه دیروز؟
جوونمرد Ù…ØÙ„ ما Ú†Ù‡ نامرده
غرورمو ببخش
Øضورمو ببخش
منم یه عابرم
عبورمو ببخش
تویی که اشک تو
شبیه شبنمه
همیشه تو نگات
یه Øس مبهمه
Ú†Ù‡ صبورانه تØمل Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ
غÙلت بی رØÙ… ما رو دخترک
ما داریم گلاتو آتیش میزنیم
تو داری با التماس میگی کمک کمک