بر باد از دست رÙت این دریا دریا بنال پای کوه دریا
از من Ùردا Ú†ÛŒ Ù…ÛŒ مونه بر جا اگه نخونم Ùˆ Ù†Ú¯Ù… از تو Ùرزاد
وقتی قلم کم میاره پیش وص٠تو وقتی هر چشمی مست از رسم تو
من و ببخش ببخش مردآهنکوه به عزم جزم رزمت،مرگ تو
میشه شروع Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ Ú¯Ù„ بر دار تو سر بالا رÙتی پای چوبه ÛŒ دار
وقتی خو٠میندازه تو دل Ú©ÙÙ† تو Øتی Ù…ÛŒ ترسن پس بدن جسدتو
دیگه Ú†ÛŒ مونده چیزی واسه از دست دادن رÙیق کوه Ùˆ کتاب کمانگر
بر سر نمی زنم ووقته مرثیه نیست و سرم پر خشم و ارثیه
جز اشک Ùˆ بدن سÙیدت تو خاک جز چشم٠کÙرد Ùˆ Ú©Ùردی چشمات
جز تÙÙ†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ تو دست تو قلم بود اونا تÙنگدار بودن Ùˆ تو قلمدار
Ùردا Ùرزاد از داری Ú©Ù‡ تو رو- بالا کشید Ùˆ Ùردا هم Ùرزادهارو
Ù…ÛŒ Ú©Ùشه تو آسمون Ùˆ هر شب ستاره یه Ùرزاد Ùˆ Øامله میشه دوباره
قسم به اسم تو Ú©Ù‡ Ù‡Ú© شده رو قلبا قسم به بغض مادرت Ùرزاد
اگه نگیرم انتقامتو Ùردا بزار اسم Ùˆ رسم من بره بر باد کردی
از اون روزی Ú©Ù‡ رÙتی دیگه نیرویی در من نمونده نمونده نمونده ....
یکی یه دونه ی مامان امید زندگی مامان وای وای وای....
بعد اون گریه نکنی مادر مسرور باش ببین پرت سر بالا مغرور
رÙت Ùˆ راØت شد بس بود اون همه Ø®Ùت Ùˆ خاری پس Ú©Ùˆ
اون Ù„Øظه ÛŒ عاری از زاری Ùˆ ننگ اون بودن٠مØترم Øس قشنگ
از خستگی توی این قهقراها چه کنیم، چه میشه و چه و این چراها
صورتای کبود٠ته بن بستا صدای شیون زنها و گلدسته ها
از خون خشکیده تو Øلقوممون از قامت شکسته ÛŒ این همه جوون
از سری Ú©Ù‡ Øر٠داره Ùˆ شکسته میشه یعنی آخرین درهای امیدم بسته میشه
Ú¯Ùتم آقا روی شما ØÚ©Ù… میشه Ùردا از این شکنجه Ùˆ کشتن دست بردار
تو از اونچه که هویت منه دوری منو نمیشه شبیه خودت کنی زوری
تو داری Ù…ÛŒ بری تو دنیا Øیثییتمو خار کردی به خدا شخصیتمو
من تاریخم پر بابک و کاوه س تختی کشی می کنی اینه برنامت
سرکوب ملتی Ú©Ù‡ تن اش Ù†ØÛŒÙÙ‡ تو ثابت کردی Ú©Ù‡ سیاست Ú©Ø«ÛŒÙÙ‡
اینو به زبون خودت Ù…ÛŒ Ú¯Ù… Ú©Ù‡ بÙهمی باورش Ú©Ù† آیه های من شریÙÙ‡ کردی
از اون روزی Ú©Ù‡ رÙتی دیگه نیرویی در من نمونده نمونده نمونده ....
یکی یدونه ی مامان امید زندگی مامان وای وای وای