اÙقال رو به بالا بود Ùˆ
Ù‡Ùتت رو به بالا بود Ùˆ
راهت ز من کج بود
عشق تو در قلبم پاییز بود
لیز بود
پا لیز بود
پاییز بود
لیز بود
اÙقال رو به بالا بود Ùˆ
Ù‡Ùتت رو به بالا بود Ùˆ
راهت ز من کج بود
عشق تو در قلبم پاییز بود
لیز بود
پا لیز بود
پاییز بود
لیز بود
اÙقال رو به بالا بود Ùˆ
Ù‡Ùتت رو به بالا بود Ùˆ
راهت ز من کج بود
عشق تو در قلبم پاییز بود
لیز بود
پا لیز بود
پاییز بود
لیز بود
بالا شدم به جهان چو ندیدم اثری
بلوا شدم گاهی سر بر پا شدم
رویت هماره رو به
پاییز بود
لیز بود
پاییز بود
لیز بود
بالا شدم به جهان چو ندیدم اثری
بلوا شدم گاهی سر بر پا شدم
رویت هماره رو به
پاییز بود
لیز بود
پاییز بود
لیز بود
در دل آتش غم رخت تا که خانه کرد
دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد
Ø¢Ùتاب عمر من Ùرو رÙت Ùˆ
ماهم از اÙÙ‚ چرا سر برون نکرد
هیچ صبØدم نشد ÙÙ„Ú©
چون Ø´ÙÙ‚ زخون
دل مرا لاله گون نکرد
ز روی مهت جانا پرده برگشا
در آسمان مه را منÙعل نما
به ماه رویت سوگند
که دل به مهرت پابند
به طره ات جان پیوند
قسم به زند و پازند
به جانم آتش اÙکند
Ùراق رویت دلبر
بیا نگارا جمال خود بنما
ز رنگ و بویت خجل نما گل را
رو در طر٠چمن
بین بنشسته چو من
دل خون بر ز غمÙ
یاری غنچه دهن
اÙقال رو به بالا بود Ùˆ
Ù‡Ùتت رو به بالا بود Ùˆ
راهت ز من کج بود
عشق تو در قلبم پاییز بود
لیز بود
پا لیز بود
پاییز بود
لیز بود
بالا شدم به جهان چو ندیدم اثری
بلوا شدم گاهی سر بر پا شدم
رویت هماره رو به
لیز بود
پا لیز بود
پاییز بود
لیز بود
اÙقال رو به بالا بود Ùˆ
Ù‡Ùتت رو به بالا بود Ùˆ
راهت ز من کج بود
عشق تو در قلبم پاییز بود
لیز بود
پا لیز بود
پاییز بود
لیز بود
لیز بود
پا لیز بود
پاییز بود
لیز بود
لیز بود
پا لیز بود
پاییز بود
لیز بود
لیز بود
پا لیز بود
پاییز بود
لیز بود